روانشناسی بازار و تاثیر آن بر معامله گری
۱۴۰۱/۱۱/۰۸روانشناسی بازار یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر شکلگیری روند بازارهای مالی است که این اثرگذاری ممکن است با تحلیل بنیادی همسو باشد یا خلاف جهت آن عمل کند. تعاریف مختلفی از روانشناسی بازار وجود دارد که عبارتند از:
- روانشناسی بازاریک احساس کلی است که در زمان مشخصی بر بازارحاکم میشود. ترس، طمع، امید، توقعات و شرایط، از جمله عواملی هستند که بر تفکر سرمایهگذاریِ افراد مؤثرند.
- روانشناسی بازار از جمله مباحث اقتصاد رفتاری است که موضوع اصلی آن، بررسی تقابل رفتار و احساسات فعالان بازار است.
- روانشناسی بازار مبحثی میانرشتهای بین اقتصاد و روانشناسی است که عوامل تأثیرگذار بر تصمیمگیریهای اقتصادی را مورد مطالعه قرار میدهد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که عامل اصلی نوسانات قیمتی بازارهای مالی، احساسات است و تغییر در احساسات سرمایهگذاران، عامل ایجاد چرخه روانشناختی بازار است.
- به احساسات و رفتارهایی که در یک بازه زمانی مشخص، بر فعالان بازارهای مالی غالب میشود، روانشناسی بازار گفته میشود. به عبارتی، روانشناسی بازار، رفتار کلی بازار را بر اساس عواطف و احساسات فعالان بازار، توصیف میکند.
به طور عمده، رسانههای مالی و تحلیلگران بازارهای مالی، از اصطلاح روانشناسی بازار، به منظور توصیف روند بازار استفاده میکنند.
لزوم درک روانشناسی بازار
روانشناسیِ بازار، یک نیروی قدرتمند است که گاهی از اصول و چهارچوب مشخصی پیروی میکند و گاهی هیچ فاکتور روانشناسی برای توجیه آن وجود ندارد. بازارهای مالی به شدت تحت تأثیر این نیرو بوده و ممکن است عدهای تحت تأثیر چنین نیرویی، در یک بازه زمانی مشخص، سود برده و عدهای دیگرمتضررشوند. بنابراین، برای اینکه در بازارهای مالی، معاملات موفقی داشته باشید، درک روانشناسی بازار بسیار مهم است. "ترس"، "طمع" و "غریزهی گروهی" از جمله اصطلاحاتی هستند که در مباحث روانشناسی بازارهای مالی، زیاد شنیده میشوند و در ایجاد روحیه "ریسکپذیری" یا "ریسکزدایی" و یا دورههای رونق و رکود بازار بسیار مؤثرند.گاهی ممکن است شرایط سهام یک شرکت از لحاظ تحلیل بنیادی و تکنیکال، کاملاً مطلوب باشد اما فعالان بازار به دلیل بدبینی نسبت به وضعیت اقتصادی کشور، از خرید سهام خودداری کرده و نسبت به فروش سهمهای موجود در پرتفوی خود اقدام کنند. در این صورت، فشار ناشی از فروش، موجب ریزش شاخص بورس و در نتیجه، کاهش قیمت سهام شرکتها میشود. این در حالی است که بسیاری از شرکتها، عملکرد و سوددهی قابل توجهی داشتهاند. در واقع، به دلیل جَو منفی غالب بر بازار، سهام شرکتهای قوی و ضعیف، بدون توجه به عملکردشان، دچار افت قیمت شدید شدهاند. در واقع، میتوان گفت روانشناسی بازار، مکمل روشهای تحلیلی بازارهای مالی است و برای داشتن معاملات موفق، باید به این اصل توجه ویژه داشت.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معاملهگری
توجه کنید که نباید روانشناسی بازار را با روانشناسی معاملهگری اشتباه گرفت. روانشناسی معاملهگری، رفتار و احساسات هر یک از افراد را به صورت مجزا توصیف میکند. روانشناسی معاملهگری، ابعاد مختلفی از احساسات و رفتارهای فرد را نشان میدهد که بر استراتژی معاملاتی او مؤثر است. در حالی که هدف روانشناسی بازار از بررسی احساسات و رفتارهای فعالان بازار، توصیف روند کلی بازار است.
چرا روانشناسی بازار اهمیت دارد؟
گاهی اوقات اگر به بازار نگاه تکنیکالی داشته باشید، جبران اشتباه، کاری آسان به نظر میرسد؛ به عنوان مثال، فرض کنید سهامی را خریداری کردهاید و زودتر از نقطه مناسب خروج، آن را فروختهاید. در چنین مواقعی میتوانید با بررسی عواملی که شما را متقاعد به فروش کردهاند، متوجه خطای خود شده و به کمک ابزارهای تحلیل تکنیکال و تغییر استراتژی، درصدد رفع آن برآیید و نقطه خروج را در مکان بهتری انتخاب کنید. اما این زمانی است که شما تنها نگاه تکنیکالی به بازار داشته باشید. در بسیاری از مواقع، با وجود داشتن استراتژیهای معاملاتی مناسب، باز هم موفق به کسب سود نمیشوید. اینجا است که متوجه اهمیت روانشناسی بازار میشوید.روانشناسی بازار به ما میآموزد که هر روند خاصی که در بازار اتفاق میافتد، بیشتر از اینکه سود یا زیان ناشی از تغییر قیمت سهام را به نشان دهد، نشاندهنده جَو حاکم بر بازار است. به کمک روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایهگذار، این امکان برای ما فراهم میشود که از سرمایهگذاری هیجانی پرهیز کرده و در مدیریت سرمایه خود، حرفهای عمل کنیم.البته رفع مشکلات فکری و روانی که مانع از تصمیمگیریهای عاقلانه و اتخاذ استراتژیهای درست میشوند، کار آسانی نیست؛ زیرا این مشکلاتِ فکری، ناشی از تعصبات و موارد بدیهی درون ما است که میتواند در موقعیتهای حساس، منجر به آسیبهای جدّی شود. توجه کنید که رفتارهای ما برخاسته از احساسات درونی ما است. به عبارتی، بین احساسات، روان و الگوهای رفتاری ما، ارتباط نزدیکی وجود دارد. لذا افراد میتوانند با کنترل احساسات خود، معاملات معقولتر و موفقتری داشته باشند. در حقیقیت، موفقیت معاملهگران بازار، در گِروی کنترل احساساتِ آنهاست.
تأثیر تحقیقات روانشناسی بازار بر سرمایهگذاری
شاید این سؤال برای شما مطرح شده باشد که روانشناسی بازار و روانشناسی معاملهگری برای اولین بار توسط چه کسانی مطرح شدهاست؟
در خصوص روانشناسی بازار و تأثیر آن بر بازده سرمایهگذاری، مطالعات زیادی صورت گرفتهاست. در این میان، عاموس تورسکی (Amos Tversky) و دانیل کانمن (Daniel Kahneman) اولین کسانی بودند که فرضیه" بازار کارآمد" را به چالش کشیدند و این تصور را که افراد در بازارهای مالی بر اساس اطلاعات عمومی و مربوط به قیمتها، تصمیم منطقی میگیرند، رد کردند. آنها بر خطاهای سیستماتیک در تصمیمگیریهای افراد متمرکز شدند که عمدتاً ناشی از جهتگیریهای شناختی مانند ترسِ ازدست دادن، تعصبات زیاد و ترس از عملکرد نادرست است. اقدامات آنها در سطح گستردهای مورد پذیرش قرار گرفته و امروزه در استراتژیهای معاملاتی به کار گرفته میشود.
علت رد کردن فرضیه بازار کارآمد از لحاظ روانشناسی
فرضیه "بازار کارآمد" به حالتی از بازاراشاره دارد که در آن احساسات هیچ نقشی ندارد. در واقع، طرفداران این فرضیه، معتقدند تنها چیزی که بر رَوَند بازار تأثیرگذار است، اطلاعات و دادههای واقعی هستند. این فرضیه مورد انتقاد بسیاری از طرفداران روانشناسی بازار قرار گرفته است؛ چرا که در آن، بازار به گونهای توصیف شده که همه اعضای بازار، عملکردی منطقی داشته و هیچ جنبه احساسی در آن وجود ندارد. این در حالی است که نظریه روانشناسی بازار بر این باور است که گاهی ممکن است روند بازار به گونهای تغییر کند که با هیچ اصول اولیه روانشناسی، قابل پیشبینی نباشد.اگر چه اصول اولیه، هدایتکننده قیمت سهام است، اما گاهی روانشناسی بازار بر این اصول اولیه غلبه کرده و روند حرکت نمودار قیمت را به سمتی غیرمنتظره، تغییر میدهد.
رفتار سرمایهگذاران در بازارهای مالی
اگر از سرمایهگذاران بازارهای مالی بپرسیم که با چه هدفی وارد بازار شدهاند؟، شاید همگی در پاسخ به این سوال، جوابی یکسان داشته باشند: یعنی کسب سود بیشتر. اما هر یک از این افراد ممکن است در شرایط متفاوت، تحت تأثیر تمایلات درونی، به سمت فعالیتهایی کشیده شوند که با اهداف آنها در تناقض است. تمایلاتی که گاهی نه تنها ابراز نمیکنیم، بلکه شاید از وجود آنها بیاطلاع هم باشیم. اگر به این تمایلات، اِشراف کامل نداشته باشید، ممکن است زیانهای مالی بزرگی را تجربه کنید.
میتوان گفت رفتارهای سرمایهگذارانِ بازارهای مالی، متأثراز۶ احساس درونی است که شامل: ترس، طمع، امید، اضطراب، یأس و خستگی است. به عنوان مثال، ترس از متحمل شدن ضرر بیشتر باعث میشود تا معاملهگر، یک تصمیمگیری سریع و هیجانی داشته باشد که منجر به وارد شدن خسارت بیشتر به او خواهد شد. یا در مثالی دیگر، معاملهگری را در نظر بگیرید که با وجود شناسایی سود قابل قبول، به دلیل طمع، اقدام به نگهداری سهام در پرتفوی خود کرده و به دلیل ریزش قیمت سهام، دچار زیان میشود.
نمونههایی از رفتار سرمایهگذاران در بازارهای مالی
از آنجایی که روانشناسی بازار متأثر از روانشناسی رفتار سرمایهگذاران است، به چند نمونه از این رفتارها اشاره میکنیم تا با محیط بازارهای مالی بیشتر آشنا شوید.
- سرمایهگذاران فعال : این افراد از استراتژی معاملاتی برخوردارند که شامل خرید و فروش مداوم است. هدف سرمایهگذاران فعال، کسب سود در کوتاهمدت است بنابراین، معمولاً از رَوندهای بلندمدت، چشمپوشی میکنند.
- سرمایهگذاران مُنفَعِل : استراتژی معاملاتی این افراد مبتنی بر خرید و نگهداری بلندمدت است. بنابراین، به دنبال نوسانگیری یا کسب سود در کوتاهمدت نیستند.
- سرمایهگذاران احساسی : در هر دو دستهی قبل میتوان سرمایهگذاران احساسی را مشاهده کرد. این افراد معمولاً پیگیر اخبار بوده و با شنیدن اخبار منفی، واکنشهای سریع و هیجانی نشان میدهند. گاهی حتی از بررسی قیمت سهام میترسند یا با فکر سودهایی که هنوز تحقق نیافته، خوشحال میشوند. این افراد سرمایهگذاری موفقی ندارند و معمولاً متحمل زیان میشوند.
نحوه بهکارگیری روانشناسی بازار توسط سرمایهگذاران
آگاهی و اِشراف به رفتارهای شخصی و ریشههای احساسی آنها، به افراد کمک میکند تا رفتارهای خود را بهتر تحلیل کرده و تصمیمات بهتری را در موقعیتهای حساس اتخاذ کنند؛ یعنی در زمانهای بهتری به موقعیتهای سودده وارد شده یا از موقعیتهای زیانده خارج شوند.در عین حال، نگرش عمومی دیگری در بازارهای مالی وجود دارد که دقیقاً عکس مطلب فوق عمل میکند. بر مبنای این نگرش، بهترین نقطه برای ورود زمانی است که روند بازار نزولی است و اکثر مردم از خرید ناامید شدهاند. از طرفی، زمانی ریسک معاملات به بالاترین حد خود میرسد که اکثر فعالان بازار اعتماد به نفس بالایی دارند و به آینده بازار خوشبین هستند. وجود چنین نگرشی موجب شده سرمایهگذاران برای درک احساسات کلی بازار، رغبت بیشتری پیدا کنند. اگر چه در عمل، تشخیص موقعیتهای درست، کار آسانی نیست اما معاملهگران میتوانند با بررسی و درک احساسات بازار، مراحل چرخه روانشناختی را راحتتر بشناسند و در موقعیتهای بهتری به بازار وارد شده یا از آن خارج شوند.
روانشناسی بازار به کمک تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال با بررسی و تحلیل نمودار قیمت، به دنبال یافتن الگوهایی است که تداوم روند یا تغییر در روند فعلی را نشان میدهند. تحلیلگران بازارهای مالی معتقدند که این الگوها، حاصل روانشناسی بازار است. به عبارتی، نمودار قیمت، نمایش گرافیکی احساساتی مانند ترس، طمع، امید، یأس و رفتارهای انسانی مانند غریزهی گروهی است. نمودارهای قیمت، نمایانگر چگونگی واکنش فعالان بازار نسبت به توقعات آینده بازار است. در حقیقت، اصول روانشناسی بازار، پایهی مباحث تحلیل تکنیکال است. این تحلیل، یک استراتژی معاملاتی را در اختیار شما قرار میدهد که با تجزیه و تحلیل روند قیمت و حجم معاملات، بهدست آمدهاست.به طور کلی، معاملهگران بازارهای مالی، تمایل زیادی به سطوح روند قیمتی دارند. آنها بر این باورند که این قیمتها در گذشته مورد توجه قرار گرفتهاند؛ پس امکان حمایت مجدد از این سطوح قیمتی وجود دارد. به همین دلیل، درتحلیل تکنیکال، خطوط حمایت و مقاومت از اهمیت بالایی برخوردارند. در واقع از نواحی حمایت و مقاوت به منظور بررسی قیمتهای گذشته و پیشبینی قیمتها درآینده، استفاده میشود. این نواحی را میتوان به کمک ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خطوط روند و ابزار فیبوناچی مشخص کرد. از آنجا که معاملهگران با نگاهی به گذشتهی سهم و بروز واکنش به شرایط متغیر، آینده بازار را پیشبینی میکنند، میتوان گفت روانشناسی بازار، نقش اصلی را در روند بازار ایفا میکند.
سؤالات متداول در خصوص روانشناسی بازار
- از روانشناسی بازار چه میآموزیم؟
موفقیت در بازارهای مالی تنها با تحلیل بنیادی و تکنیکال امکانپذیر نیست؛ بلکه در کنار این دو روش، باید بر روانشناسی بازار نیز مسلط باشیم. زیرا احساسات معاملهگران، در تعیین روند بازار بسیار مؤثر بوده و نقش کنترلگری این احساسات و هیجانات درونی، بر داشتن معاملات موفق، انکارناپذیر است.
- در کدام بازارها میتوان از روانشناسی بازار استفاده کرد؟
از آنجا که روانشناسی بازار به مطالعهی احساسات و رفتارهای انسانی میپردازد، در هر بازاری، کنشگران اصلی، انسانها هستند، لذا این اصل در همهی بازارهای مالی با هر نوع دارایی اعم از سهام، اوراق بهادار، ارز دیجیتال و…، کاربرد دارد.
- چگونه میتوان از روانشناسی بازار به نفع خود استفاده کرد؟
با مطالعه مداوم میتوانید موقعیتهایی را که احساساتی مانند ترس یا طمع، موجب ایجاد شرایط فشار فروش یا فشار خرید میشوند، شناسایی کرده و برخلاف روند حرکت بازار، معاملات خود را انجام دهید. یعنی زمانی که فشار فروش زیاد شد، شما خرید کنید و زمانی که دیگران در حال خرید هیجانی هستند، اقدام به فروش کنید.
- در کدام روش تحلیلی بازارهای مالی به روانشناسی بازار توجه شدهاست؟
به طور کلی، دو روش متداول برای تحلیل بازارهای مالی وجود دارد که عبارتند از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادی مبتنی بر تجزیه و تحلیل شرکتها بر اساس دادههای واقعی است؛ لذا روانشناسی بازار در این نوع تحلیل، جایگاهی ندارد. اما تحلیل تکنیکال روشی است که با بررسی نمودار قیمت و حجم، به دنبال یافتن الگوهایی است که تداوم روند یا تغییر روند فعلی را نشان میدهند. متخصصان معتقدند این الگوها برگرفته از اصول روانشناسی بازار است. یعنی احساساتی مانند ترس، طمع، امید و … باعث شده معاملهگران نسبت به توقعاتی که از آینده بازار دارند، واکنشهایی را نشان دهند که منجر به شکلگیری روند بازار میشود.
نظرات کاربران