
تحلیل بین بازاری
۱۴۰۱/۱۱/۱۲باید گفت در عصر حال دیگر امکان فعالیت در بازار بدون در نظر گرفتن دیگر بازار ها وجود ندارد. در تحلیل بین بازاری باید به روابط بین بازار های گوناگون محصول، اوراق مشارکت، سهام و ارز دقت کرد و در این بین فاکتورهای کلان اقتصادی ازجمله تعرفه های سود، تورم و سیاست های بانک مرکزی و دولت هم قابل توجه و موثر هستند.تحلیل بین بازاری می تواند دارای دو رشته گوناگون باشد. رشته اول موضوع تحلیل ارتباط بین پارامتر های داخل یک بازار ازجمله تاثیر دو جفت ارز روی یکدیگر است و موضوع دیگر رابطه میان بازارهای گوناگون ازجمله بازار سهام، بازار اوراق بهادار، بازار محصول و بازار تبادلات ارز و ارتباط پارامتر های آن ها با یکدیگر است.
در شاخه اول اطلاعات یک بازار بر اساس شرایط نزدیکی دو گروه از اطلاعات نسبت به یکدیگر می تواند به هم نزدیک باشد و در شاخه دوم جابجایی سرمایه میان دو بازار گوناگون می تواند عرضه و درخواست را تحت تاثیر قرار دهد.
در این نوع تحلیل باید بازارهای جانبی سهام، محصول، اوراق بهادار و ارز توسط تحلیل بنیادی، فنی یا انتظارات بررسی و پیش بینی شود تا بدین ترتیب گردش سرمایه میان بازارها به خوبی انجام شود و بنابراین از روی عرضه و درخواست فرایند و جهت حرکتی جامعه هدف مشخص شود.
اهداف تحلیل گران بین بازاری چیست؟
افراد تحلیل گر براساس اولویت دارای اهداف زیر هستند:
1) بازارها با یکدیگر رابطه دارند پس رابطه بازار ها بررسی شود.
2) ارزیابی و توجه به سایز بازارها، بررسی فاکتورها و اطلاعات بیرون از بازار است. (احتمال سیستماتیک)
3) ارزیابی و توجه به سایز بازارها صرفا در رابطه با جریان پیش روی یک بازار قضاوت نمی کند اما اساسی برای جریان سرمایه محسوب می شود.
روشهای تحلیل بین بازاری
تحلیل بین بازاری از سه مدل روش کلی برای تحلیل برخوردار است. به طور کلی در این تحلیل شما باید شاخصهای گوناگون را با هم بسنجید و در نهایت به تحلیلی نسبت به شاخص یا بازاری که بر اساس آن خرید و فروش میکنید، برسید.
بنابراین اگر بخواهیم مقایسه بین دو شاخص را در نظر بگیریم، احتمالاً با سه سناریو رو به رو خواهیم شد:
1) همبستگی مثبت: یعنی با تغییر شاخص اول، شاخص دوم نیز افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال با افزایش و رشد شاخص نزدک آمریکا شاهد افزایش قیمت بیتکوین نیز خواهیم بود.
2) همبستگی منفی: به این نوع همبستگی معکوس نیز میگویند. بر این اساس دو شاخص نسبت به یکدیگر همبستگی معکوس یا منفی مییابند، یعنی با کاهش یکی دیگری افزایش مییابد یا با افزایش یکی دومی کاهش پیدا میکند. به عنوان مثال با افزایش نرخ بهره، شاخص سهام کاهش مییابد.
3) همبستگی خنثی: در این نوع همبستگی دو شاخص بر روی یکدیگر تأثیر خاصی ندارند و از این رو بررسی آن دو با یکدیگر کاری بیهوده است. به عنوان مثال افزایش قیمت قهوه جهانی تاثیری بر شاخص بورس ایران ندارد و بنابراین باید آن را از تحلیل خود خارج کنیم.
نکتهای که در مورد تأثیر شاخصها مطرح است باید آنها را درجهبندی کرد، چراکه شاخصها بر اساس قدرت خود تغییر میکنند. تأثیر شاخصها دارای یک طیف است که از منفی 1 تا مثبت 1 ادامه پیدا میکند.
اگر تأثیر شاخصها بر یکدیگر نزدیک به مثبت 1 باشد، یعنی این دو شاخص تاثیر بسیاری بر یکدیگر میگذارند به عنوان مثال تأثیر بیتکوین بر آلت کوینها تقریباً در چنین وضعیتی قرار دارد به صورتی که با یک تغییر ساده در بیتکوین از مثبت به منفی شاهد کاهش سایر رمزارزها نیز خواهیم بود.
هر چه میزان همبستگی به عدد یک نزدیکتر باشد یعنی قدرت تاثیرگذاری بیشتر است اما اگر این میزان از 0.5 کمتر شد یعنی قدرت تأثیرپذیری شاخص دوم از شاخص اول کمتر است و در نتیجه به سمت خنثی حرکت میکند.
در مقابل نیز هر چه این میزان همبستگی به منفی 1 بیشتر باشد، یعنی حرکت معکوس شاخصها نسبت به یکدیگر بیشتر است.
همچون افزایش نرخ بهره و شاخص سهام که سریعاً با افزایش نرخ بهره شاهد کاهش شاخص بازارهای بورس میشویم. همچنین هر چه میزان همبستگی به صفر نزدیک شود یعنی کاهش و افزایش شاخصها چنان تاثیری بر یکدیگر ندارند.
علاوه بر این ممکن است دو شاخص در ابتدا با یکدیگر روند خنثی داشته باشند اما پس از اتفاقاتی به یک روند معکوس یا مثبت برسند که نمونه آن بازار سهام آمریکا و بیتکوین است که در ابتدا بیتکوین روندی جدا از سایر بازارهای مالی را طی میکرد اما بعد از مدتی با بازار سهام آمریکا به ویژه شاخص نزدک همبستگی مثبت پیدا کرد.
طراحی یک استراتژی با تحلیل بین بازاری
برای اینکه به یک استراتژی با استفاده از تحلیل بین بازاری برسید باید نسبت به وضعیت بازار و آنچه که در بازاری که به معامله در آن میپردازید، آشنا باشید.
بنابراین باید نکات زیر را برای طراحی استراتژی در نظر بگیرید.
1) شاخصهایی که بر بازار شما تأثیر میگذارد را بشناسید.
2) نیاز است تا ببینید که چه مواردی در بازار شما تاثیرگذار است. به عنوان مثال در بورس ایران به شاخصهای تورم، نرخ دلار، نرخ بهره بین بانکی و... توجه داشته باشید.
3) کالاهای تأثیرگذار را بدانید.
4) در همه بازارها تعدادی از کامادیتیها و کالاهای پایه به شدت تاثیرگذارند.
به عنوان مثال اگر با دلار نیوزلند ترید میکنید، حتماً نیاز است تا نرخ جهانی لبنیات را در نظر بگیرید چرا که میتواند تاثیر بالایی بر تقویت این ارز داشته باشد. همین موضوع در مورد نرخ جهانی مس بر نمادهای وابسته به این کالا یا نرخ جهانی نفت در مورد نمادهای پالایشی بورس صادق است.
5) روند ورود و خروج پول از بازارها را دنبال کنید.
مسلماً وقتی ما شاهد خروج پول از بانکها هستیم باید بفهمیم که به کدام بازارهای موازی امکان ورود دارد و آیا این به معنی ورود آنها به بازار بورس است یا به دیگر بازارها همچون دلار و طلا سرازیر میشود.
6) بازیگران بازارها را بشناسید.
بررسی ارتباطات و رفتاری که بازارها دارند یکی دیگر از عواملی است که میتواند در بازارها به شدت تاثیرگذار باشد. به عنوان مثال ژاپن یکی از بزرگترین واردکنندگان نفت است و اگر خرید نفت را کاهش دهد ممکن است بر نرخ جهانی تأثیر بگذارد.
همچنین خودروهای برقی به دلیل نیاز به مس یکی از مصرفکنندگان آن هستند و اگر خودروهای برقی با استقبال زیاد و تولید انبوه مواجه شوند بر قیمت مس میتوانند تأثیرگذار باشند و موجب افزایش نرخ مس جهانی شوند.
نقطه ورود و خروج به بازار سهام کجاست؟
با این حال این مسائل همه بیانگر یک چیز هستند و آن جهانی شدن است . در حقیقت معامله در یک بازار بدون در نظر گرفتن تحلیل بین بازاری و عدم توجه به بازار های دیگر مشابه رانندگی بدون نگاه کردن به اطراف و آیینه عقب است. بدیهی است خطرات ناشی از این اقدام می تواند بسیار شدید باشد.در این نوع تحلیل باید به روابط میان بازار های مختلف کالا ، اوراق مشارکت، سهام و ارز توجه نمود و در این میان پارامتر های کلان اقتصادی مانند نرخ های بهره، تورم و سیاست های بانک مرکزی و دولت نیز مهم و اثرگذار می باشند.
1) تحلیل بین بازاری در آمریکا: در کشور آمریکا شاخص CRB مهم ترین شاخص برای اندازه گیری جهت حرکت بازار های کالا به شمار می رود. این شاخص مشتمل بر 21 کالا است و کالاهایی نظیر نفت و طلا از موثرترین کالاهای این شاخص هستند.
در تحلیل بین بازاری در مورد قیمت نفت در بازار آمریکا داریم:
«اگر قیمت نفت کاهش یابد، تقاضای سفته بازی نفت نیز کاهش می یابد و شاخص CRB نیز کاهش خواهد یافت.»
با کاهش شاخص CRB، ارزش دلار افزایش می یابد. افزایش دلار باعث کاهش تورم خواهد گردید و کاهش تورم کاهش نرخ بهره را در پی خواهد داشت.با کاهش نرخ بهره قیمت اوراق قرضه افزایش یافته و قیمت ها در بازار سهام نیز افزایش خواهند یافت. البته تأثیر کاهش نرخ بهره بر رونق بازار سهام با یک تأخیر 4 تا 6 ماهه خواهد بود.
در کشور آمریکا بازار اوراق قرضه و سهام معمولا هم جهت هستند و واگرایی بین اوراق قرضه و سهام هشداری برای تغییر جهت در بازار سهام است. (بازار اوراق قرضه بازار پیشرو نسبت به بازار سهام است.)
در مورد دلار با اینکه هر دو بازار بورس و اوراق قرضه ، تحت تأثیر دلار قرار دارند باید دقت کرد که تغییرات دلار از طریق اثر بر بازار های کالا به این دو بازار منتقل خواهد شد. تغییرات دلار ابتدا بر بازار کالا اثر می گذارد و بازار های کالا نیز بر اوراق قرضه و بازار های اوراق قرضه بازار سهام را تحت تأثیر قرار خواهند داد .
2) تحلیل بین بازاری در ایران با تاکید بر اثر کاهش قیمت نفت: در مورد کشور ما نیز با کاهش قیمت نفت بسیاری از کالا ها با کاهش قیمت مواجه گردیدند و در مقابل کاهش تورم به وقوع پیوست. با توجه به این کاهش نرخ تورم، نرخ بهره نیز تنزل یافت. اما نکته اینجاست که نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد نتوانسته است به زیر 20% کاهش یابد. بهره واقعی بازار نرخی است که در بازار کالا و در بخش واقعی اقتصاد کشور شکل می گیرد و در این نرخ خریدار و فروشنده حاضر هستند عرضه و تقاضای خود را تعدیل نمایند.
نرخ بهره در کشور ما توسط بانک مرکزی تعیین می شود. اتفاقی که افتاده است آن است که به دلیل کاهش نرخ تورم، نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد کاهش یافته است اما همچنان بسیار بالاتر از عددی است که از سوی بانک مرکزی اعلام می شود و کاهش نرخ بهره به 20% با وجود بانکداری سایه در کشور، کمکی را به صنعت بانکداری و بازار سهام نخواهد کرد.
در حقیقت نرخ بهره بخش واقعی اقتصاد باید به حدود 20% برسد تا بازار سهام بتواند مطابق با اصول واقعی تحلیل های بین بازاری حرکت نماید.
3) تحلیل بودجه دولت: در فرمول ساده برای محاسبه بودجه دولت خواهیم داشت:
BS = T + ty + oil + B + E – G – TR
در این فرمول در آمد های دولت از طریق مالیات ، فروش نفت، خصوصی سازی و فروش سهام شرکت های دولتی و استقراض دولت بوده و مخارج دولت و پرداخت های انتقالی (مثل یارانه ها) نیز کاهش بودجه را در پی دارند.در دولت قبل با کاهش فروش نفت به دلیل شرایط تحریم و با توجه به افزایش مخارج دولت در هر سال، کسری بودجه بیشتر از محل استقراض از بانک مرکزی تأمین گردید که با توجه به افزایش پایه پولی و نقدینگی و افزایش ناگهانی قیمت دلار، قیمت های کالا ها به طور ناگهانی افزایش یافته و با ثابت نگاه داشتن نرخ بهره، بازار سهام دارای رونق فراوان گردید.
اما در دولت جدید خط کشی به نام عدم استقراض از بانک مرکزی برای دولت مشخص شده است که با توجه به کاهش قیمت نفت و کاهش مقدار فروش، در شرایط فعلی دولت تنها می تواند به در آمد های دیگر خود نظیر خصوصی سازی و عرضه سهام در بازار بورس، کاهش بودجه عمرانی (و یا عملا کاهش پرداخت) افزایش بهره مالکانه، افزایش مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر درآمد، افزایش نرخ خوراک پتروشیمی ها و . . . . تکیه نماید. مجموع تمامی این عوامل به همراه وضعیت رکودی کشور، وضعیت نابسامان صنایع را در پی خواهد داشت و با کاهش EPS شرکت ها، شرایط بورس نامطلوب خواهد گردید.
4) تحلیل سیاست های بانک مرکزی : بانک مرکزی در دولت جدید ضمن اعلام استقلال خود، کاهش تورم و ثبات اقتصادی را سرلوحه کار خود قرار داده است. در شرایط ثبات اقتصادی و در تحلیل بین بازار ها هیچ بازاری نباید بتواند نقدینگی را به سوی خود جذب نماید و باید نوسانات بازار ها به حداقل برسد. پس بازار ارز، بازار مسکن، بازار کالا، بازار پول و در نهایت بازار سهام باید در شرایط ثبات باشند.
5) چه عاملی بازار سهام را نجات خواهد داد؟ مساله مهم تک نرخی شدن ارز با قیمت های فعلی نرخ ارز آزاد است که اگر به وقوع بپیوندد، درآمد دولت به خوبی افزایش یافته و کسری بودجه کاهش خواهد یافت و دولت مجبور نخواهد بود جهت تامین کسری بودجه خود بر روی صنایع فعال در بورس فشار مضاعف وارد نماید. البته این موضوع باید بسیار حساب شده باشد تا اثرات تورمی بر اقتصاد نداشته باشد.در مورد نقطه ورود و خروج بازار سهام در شرایط فعلی می توان علاوه بر تکنیک ها از شاخص های روانشناختی نیز استفاده نمود. این شاخص ها در کشور های دیگر بسیار پر کاربرد بوده و در کشور ما نیز می توانند مورد استفاده قرار گیرند، مانند درجه رونق بر اساس نظر خبرگان بازار، سطح نقدینگی صندوق های سرمایه گذاری، نسبت عرضه به تقاضا و حجم معاملات روزانه کل بازار.
جمعبندی
تحلیل بین بازاری یکی از محبوبترین تحلیلهایی است که شما میتوانید از آن استفاده کنید و به عبارتی ترکیبی از تحلیل بنیادی و تکنیکال است. اما در نظر داشته باشید که تحلیل بین بازاری تنها یک گواه برای معاملهگری است و شما نیاز دارید تا بتوانید از دیگر سیگنالها نیز استفاده کنید.
همچنین تحلیل بین بازاری ممکن است در برخی مواقع، جوابدهی نداشته باشد، به عنوان مثال در زمانهایی که دولتها به دخالت شدید در بازارهای مالی خود میپردازند و با سرکوب قیمتها یا تغییر در قوانین سعی در کنترل آن دارند، احتمال دریافت سیگنال اشتباه برای شما بسیار زیاد است.
این شرایط در بحرانهای سیاسی و شرایط تورمزدایی که بانکهای مرکزی و اقتصاد کشورهای گوناگون دچار مشکلات مختلف میشوند، ایجاد شده و در نتیجه تحلیل بین بازاری با ایراداتی همراه میشود. پس میتوان یک نکته دیگر به استراتژی خودتان اضافه کنید و آن اینکه در چه مواقعی از این تحلیل استفاده کنید.
فهم شرایط اقتصاد کلان و تدوین یک پلن معاملاتی منسجم میتوان بهخوبی کمکرسان باشد تا بتوانید بهخوبی معامله کنید و در برابر آسیب هایی که ممکن است از بازههای گوناگون در بازارهای مالی ببینید در امان باشید اما همواره مدیریت ریسک و سرمایه را در نظر داشته باشید.
تحلیل بین بازاری برای سهامداران بلندمدت، صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانها یک الزام است و از طریق آن به پیشبینی بازار میپردازند و اگر شما هم یک سبد دارایی برای خودتان دارید که میخواهید آن را مدیریت کنید، حتماً نسبت به تحلیل بین بازاری و یادگیری آن حساس باشید.
نظرات کاربران